جدول جو
جدول جو

معنی دجال چشم - جستجوی لغت در جدول جو

دجال چشم
(دَجْ جا چَ / چِ)
که یک دیدۀ او کورست. یک چشم:
چرا سوزن چنین دجال چشم است
که اندر جیب عیسی یافت مأوا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غزال چشم
تصویر غزال چشم
ویژگی آنکه چشمان زیبا مانند چشم غزال دارد
فرهنگ فارسی عمید
(غَ چَ / چِ)
آنکه چشم وی به چشم غزال ماند:
غزال چشم نگاری که بر شکار دلم
شده ست چیره تر از شیر بر شکار غزال.
سوزنی.
صاعقه هیبتی، گورسرینی، غزال چشمی. (سندبادنامه ص 251 در وصف اسب). از این کشیده قدی، گشاده خدی، لاغرمیانی، فربه سرینی، غزال چشمی. (سندبادنامه ص 237)
لغت نامه دهخدا
(دَ نِ دَ / دِ)
کشندۀ دجال:
مهدی دجال کش آدم شیطان شکن
موسی دریاشکاف احمد جبریل دم.
خاقانی.
به حق گویا شو از باطل خمش باش
چو عیسی نبی دجال کش باش.
پوریای ولی
لغت نامه دهخدا
تصویری از غزال چشم
تصویر غزال چشم
آنکه چشم وی بچشم غزال ماند
فرهنگ لغت هوشیار